وقتی که احساس تماس اجتماعی داشته باشیم و از آنجایی که اغلب اوقات این احساس را داریم، تمایل پیدا میکنیم که موفقیتها را به خودمان و شکستهایمان را به شانس بد نسبت دهیم. وقتی احساس انزوا و افسردگی میکنیم این توهم مفید را برعکس میکنیم واشتباهات هر چند کوچک را حداقل در ذهن خود به فاجعه تبدیل میکنیم. همچنین، اکثر اوقات از میانبرهای شناختی برای دفاع از خودمان در مقابل انتقادها و مسولیتپذیری اشتباهات استفاده میکنیم. به مرور زمان نتیجهای که از احساس تنهایی حاصل میشود الگوی پیچیدهای از رفتار خواهد بود که منجر به انزوا از سایرین میشود.